نویسنده : ADMIN
![]() |
![]() |
گرشـاسپ نـامـه (کتیبه سوم)
GarsOhaspD of War
ادامه از کتیبه دوم…
کوهستان اوشیدرن در برابرم با متانت ایستاده بود!
کوهستان اوشیدرن، سرزمین اژدهای سرخ است اما آنها را که موجودات و دیوان از چشمان سرخشان وحشت داشتند، دیگر نمی بینم. از اینکه جان سالم از جنگل هوسپا بدر برده ام، مرا به آرامش می رساند.از پلکان های سنگی بالا رفته و در اتاقکی که دو مجسمه بر سر درش قرار گرفته بودند، جسد مومیایی(مجسمه) حیوانی را دیدم که جمجمه و ستون فقراتش بیرون زده بود. حالا می توانم برای خودم سلاح جدید و پر قدرتی را فراهم کنم. گرز سفید رنگ و خوبی بدست آورده که می توان ضربات محکمتر و قوی تری را توسط آن به دشمنان وارد کرده و قابلیتهای نهفته در آن می تواند مرا در برابر دشمنان یاری رساند. بنابراین با این گرز باید به دشمنان حمله کرده تا تجربیات جدیدی را بواسطه این گرز بدست آورده و به یادگیری فنونش بپردازم (گیم پلی – سلاحهای متنوع باعث افزایش جذابیت – کسب تجربه برای هر سلاح بطور مجزا حاصل می شود). این کوهستان زیبایی خاصی را در محیطهای باز و پهناورش به من نمایش می داد(گرافیک هنری و فنی). در طول مسیر با دشمنان متفاوتی روبرو شده و همه آنها را تار و مار می کنم.تا اینکه به کاخ “مهر” که یکی از اهوراییان بزرگ بود رسیدم. اما هیتاسپ آنجا را هم تصاحب کرده و آنجا را تبدیل به پرستشگاهی برای دیوان اهریمنی کرده بود.
آه! در ورودی به پرستشگاه را با طلسمی بسته اند. برای باز شدن درب باید آن طلسم را با چرخاندن اهرم گردان بشکنم اما با هر بار اشتباه، باعث ظاهر شدن دیوان توسط آن طلسم می شوم(گیم پلی – افزایش جذابیت). سرانجام توانستم هوش خود را بر طلسم هیتاسپ چیره کنم و به درون پرستشگاه وارد شوم. در آنجا با پریدن از روی صخره های لرزان و شکننده، عبور از تبرهای تیز گردان، و از کار انداختن دیوارهای نیزه دار که از دو طرف به هم نزدیک می شدند، بالا رفتن بکمک بالابرنده های چوبی (آسانسور) که معلوم نبود با چه مکانیزمی حرکت می کنند(ضعف در طراحی و منطق بازی)، باز کردن درهای اتاقها و دالانها، به پیشروی خود ادامه می دهم(گیم پلی – افزایش جذابیت). این قسمتها باعث میشد تا مهارتهایم بروز پیدا کرده و به نمایش گذاشته شوند و در نهایت احساس خوبی را همراه خود به ارمغان می آورد.
باز هم به دیوارهای بسیار بلند با موانع فراوان رسیده، که مرا دعوت به پرش و پایین آمدن از دیوار بکمک خنجر می کردند(گیم پلی – شبیه دیوار بلند و درخت بسیار بلند در مراحل قبلی – کاهش جذابیت). ایکاش جای این دیوارهای بلند با چند تا تبر لغزان و آویزان شدن از ستونها سنگی مواجه میشدم!
با سرعت به سمت جلو حرکت کرده و از میان دالانی گذشته و به صحن بزرگی می رسم. پا به وسط صحن بزرگ گذاشته و توسط بالابرنده سنگی به سمت بالا رهنمون می شوم. که ناگهان صدای هیتاسپ خونخوار را می شنوم.
هیتاسپ: اینان بودند خاندان افسانه ای! کدام خاندان؟ دیگر از آن خاندان چه باقی مانده؟ آن ادروخشبه نادان که جانش را بر سر نگهداری گرز گذاشت و تو! کودکی که برای باز پس گیری گرز قدم به سرزمین بی بازگشت من گذاشتی …. هیتاسپ زرین تاج …، کشنده پهلوان جاودان …. (بد کیفیت بودن صدای هیتاسپ در هنگام بالا آمدن از صحن بزرگ – صدابرداری/صداگذاری)
گرشاسپ: گرز ثریت حکایت جاودانگی و دیوکشی است. فرزندان دیار من با این حکایت نمی خوابند، بر می خیزند.
آسمان آبی را بالای سر خود می بینم. هیتاسپ حرامزاده! صدایت هم مثل چهره ات بدشکل و نارساست(اشاره به کیفیت نچندان خوب صدای هیتاسپ در هنگام بالا آمدن از صحن بزرگ) امروز این آسمان و زمین شاهد نابودی تو به دست من خواهند بود. امروز به تو و همه اهریمنان ثابت می شود که تاریکی بر نور، جهل بر دانایی، شر بر خیر، ظالم بر مظلوم، باطل بر حق، پیروز نخواهند گشت. من گرشاسپ، پهلوان این سرزمین، بدون تاج زرین هستم! بمان و مبارزه کن، در مرگت مردانه بایست.
که آهوست بر مرد گفتار زشت تو را اندر آغاز بود این سرشت
ز مغز تو بگسست روشن خرد خنک نامور کو خرد پرورد
هرآن دیو کاید زمانش فراز زبانش به گفتار گردد دراز
هیتاسپ با نیزه بلند خود به سمت من یورش آورد و ضربات قوی و پی در پی خودش را به من وارد کرد. من هم با دفاع و ضربه های خود پاسخ او را دادم. اما بعضی از ضربه هایم به او و همینطور بعضی از ضربه های او به من برخورد نمی کرد(نقص در فیزیک و مکانیک بازی – قانون تشخیص تصادم – کاهش جذابیت). هیتاسپ به زمان مرگش نزدیک میشد، که ناگهان از من دور شده و به بالای سکویی رفت و از راه دور با نیروهای ویژه خود به من حمله کرد، دیوان دیگری هم از اطراف به من حمله کردند. دو گوی قرمز رنگ از اطراف میدان مبارزه بالا آمدند.اینها دیگر چی هستند؟ آه! هیتاسپ خونخوار در حال پر کردن سلامتی و بهبود زخمهای خود است. باید به سرعت آن گویها را نابود کنم.گویها را یکی یکی نابود کردم اما در هر بار هیتاسپ نیرو و سلامتی خود را بدست می آورد. خستگی و درد تمام وجودم را پر کرده اما این بار می دانم که دیگر گویی وجود ندارد که به او کمک کند، ضربات خود را به پیکر اهریمنی او وارد کردم. حالا وقتش است باید به سرعت ضربات فنی و مرگبار خود را به او وارد کنم.بگیر لعنتی! ایندفعه تو را به جهنم می فرستم!
او را با شمیر و مشتهای گرده کرده خودم تا حد مرگ کشانده و … با شمشیر بلند هیتاسپ ضربه محکمی بر کله کریه او زده و او را به دو نیم کردم(گیم پلی – افزایش جذابیت).
این سزای شریست که دامن سرزمین مرا بگیرد. در خود آرامشی را حس کردم و دوست داشتم این آرامش را سرزمین خونیراث نیز بدست آورد. گرز ثریت در گوشه ای آرام گرفته بود. به سمتش رفتم و میراث نیاکانمان را برداشتم.نمی دانم این گرز چه سرنوشتی را در گذشته به خود دیده و دارای چه قابلیتها و نیروهایی است؟ صدایی در درونم رما به خود آورد: “سرنوشتی شنیدنی! خواهی فهمید، بزودی!” (شاید شرایطی فراهم شود و در قسمتهای بعدی بازی شاهد این داستان باشیم – نوشته شده برای گروه بازیسازی گرشاسپ)
صدای راوی: … اما پهلوان نیک می دانست که نبرد نور و ظلمت همچنان ادامه خواهد داشت.
که یزدان سپاس ای جهان پهلوان که ما از تو شادیم و روشنروان
دلش باد شادان و تاجش بلند به گردن بداندیش او را کمند
پایان.
———————————————————————
بررسی مرحله سوم
مرحله سوم، گرشاسپ را با سلاح جدید مسلح کرده و او را به دل کوهستان و پرستشگاه اهریمنان و در انتها گرشاسپ را به مبارزه با هیتاسپ دعوت می کند.در طی مسیر با مکانیزم جالب باز کردن درب پرستشگاه ، عبور از تبرهای گردان و بالا رفتن از دیوارهای تبر دار، و در خطر نابود شدن در بین دو دیوار نیزه دار قرار می دهد که این توالی باعث بالا تر رفتن حرارت بازی و میزان جذابیت شده بود. چیزی که در بازی شاهزاده پارسی شاهد بودیم که بازیباز را یک لحظه آرام نگذاشته و دائم او را به واکنش وامیداشت. در بازی گرشاسپ نیز در بعضی مواقع ما را به یاد قسمتهایی از بازی شاهزاده پارسی انداخته بطوریکه نام شاهزاده گرشاسپ در ذهنها نقش می بندد. مرحله کوهستان اشیدرن در بین مراحل دیگر، پختگیبیشتری را چشیده و مقام بهترین مرحله را از آن خود کرد. این مرحله جذابیت بیشتری را در نهاد خود جای داده بود بطوریکه از طراحی ساده و غیر منطقی مرحله اول فاصله داشته و از رنج و مصائب مرحله دوم نیز دور گشته بود.
.:::جهت بزرگ شدن بر روی تصویر کلیک کنید:::.
.:::جهت بزرگ شدن بر روی تصویر کلیک کنید:::.
به نمودار میزان جذابیت مرحله اول توجه کنید:
.:::جهت بزرگ شدن بر روی تصویر کلیک کنید:::.
.:::جهت بزرگ شدن بر روی تصویر کلیک کنید:::.
همانطور که مشاهده می کنیم جذابیت بازی از شکل هندسی نسبتا خوبی برخوردار است و هر چقدر نواقص بازی کمتر، جذابیت بازی بیشتر شده، و شاهد هندسی تر شدن شکل در سطح بیرونی نمودار می شویم.بنابراین بازیسازان باید در صدد پر کردن فاصله بین فراز و نشیبها و یا حفره ها برآیند.
بخش پایانی (کتیبه چهارم) دربرگیرنده نقد و بررسی بازی گرشاسب می باشد.
ادامه دارد…
—
با تشکر از همه دوستان عزیز بخاطر مطالعه و درج دیدگاه!
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط: text عکس
:: برچسبها: برای دیدن مقاله و عکس ها به ادامه مطلب بروید